جلال ایجادی جامعه بیمار از دین اسلام جامعه بیمار کدامست؟ آن جامعه ای که در «قدسیت» فرورفته، منابع هوشیاری و نیروهای فکری خود را به هدر داده و نابود می کند و ناتوان از بکار گیری خرد خلاق انسانی برای بهروزی و آزادی انسان است. روشن است که عوامل فلج کننده یک جامعه بسیار متنوع است، ولی جامعه ایران در بیماری مذهب زدگی قرار دارد و قدرت سیاسی حاکم در آن و فرهنگ کهنه دین خو، منشا تباهی سلامت جامعه است.
اسماعیل رضایی تمایل و تقابل انسان ها هماره تاریخ تحولات اجتماعی عناصر اصلی و اساسی دگرگونی های اجتماعی تاریخی خود بوده اند. ولی همیشه تحت تاثیر عملکرد ها و رویکردهای محیطی از اهداف و آرمان های انسانی خویش فاصله گرفته؛ و به عوامل مخرب و ناسازمند با نیاز و الزام جامعه و انسان مبدل شده اند. واقعیت را آنگونه می پذیرند که آگاهی های کاذب و اکتسابات و امتیازات نهادینه شده به آن ها دیکته می کند، نه آنطوری که هست و بایستی باشد. وحقایق را در پس تمایلات و تمنیات پست و دنی خویش کتمان می سازند. براین اساس به تخطئه و تخریب ره آوردهای فکری و عملی که اکتسابات نهادین و فاقد محمل انسانی و اجتماعی آن ها را زیر سوال می برد.
آرام بختیاریاورتگا ، - فیلسوف جمهوری نخبگان اورتگاه پایه گذار مقوله " سرزنده گی عقلگرایانه" است که نوعی " فلسفه زندگی " بورژوایی میباشد. مفهوم "زندگی" در مرکز نظرات فلسفی او نه به معنی "بیولوژیک" بلکه به معنی" فرهنگی" است. فلسفه او صفات فرذگرایانه دارد چون میگفت " من، من هستم و شرایط اطرافم" .او انسان خلقی، توده ای و عوام را یک انسان متوسط و میانه رو با خصوصیات فردگرایی، مغلوب،منفعل،غیرسیاسی و غیرایدئولوژیک میدانست.
منوچهر صالحیمارکس و انقلاب مارکس و انگلس چون بر این باور بودند که تاریخ همه جوامع انسانی تاریخ مبارزه طبقاتی است، در نتیجه انقلابهای سیاسی و اجتماعی را بازتابی از این مبارزه پنداشتند و به این نتیجه رسیدند که در پایان هر انقلابی سیاسی باید قدرت سیاسی از طبقه حاکم به طبقه دیگری که انقلاب را رهبری کرد، انتقال یابد و در پایان هر انقلابی اجتماعی طبقهای که در انقلاب پیروز شد، با دگرگونی مناسبات تولید موجود شیوه تولید خود را بهوجود خواهد آورد. به همین دلیل نیز مارکس انقلابها را «لوکوموتیو تاریخ» نامید.
جلال ایجادیناکارآیی تئوری کارل مارکس دویست سال پیش کارل مارکس متولد شد و طی قرن بیستم پرنفوذ ترین اندیشمند جهان شد. امروز کارنامه او را چگونه باید مورد بررسی قرارداد؟ جایگاه اندیشه مارکس در فلسفه و جامعه شناسی و تاریخ جنبش کارگری انکار ناپذیر است. در عرصه سیاسی کنشگران و متفکرانی هستند که همچنان به او وفادارند. حال این وفاداری بیان تیزبینی است و یا تجلی یک دگماتیسم مزمن است؟ آیا اندیشه مارکس امروز کارآیی و تازگی خود را حفظ کرده است؟ در این نوشته کوتاه بطور عمده به نقد جنبه هایی از تئوری او می پردازم.
عطا هودشتیاننجات سنت یا مدرنیته؟ داریوش شایگان چه میگوید؟ پرسش مرکزی آن است که نتیجه تلاش فکری و فلسفی داریوش شایگان چیست و هدف نهایی او کدام است؟ برعکس تصور برخی، شایگان از ابتدا، از زمان انتشار کتاب "آسیا در برابر غرب" (پیش از انقلاب)، عمیقا پای بند به عقلانیت مدرن و اندیشه نقدی و مدرنیته است. لیکن شاید با احتیاط بتوان مدعی شد که هدف او از بکارگیری اندیشه مدرن، نجات سنت است. این گرایش را در این کتاب بیشتر میتوان دید. اما در اثر دیگرش به نام "هویت چهل تکه" (پس از انقلاب)، وی به نجات مدرنیته میشتابد.
اسماعیل رضایی تکلم و توهم نسان ها تحت تاثیر مداوم فراشد های پیرامونی، می اندیشند؛ وبا این فکر و اندیشه به تقابل و تعامل با رویکردهای محیطی می نشینند. عدم درک و فهم لازم از فراشدهای محیطی منجر به اعمال سطحی و متوهمانه پیرامون جامعه و انسان می شود که آدمی را در تعصبات خشک و بی مایه و جزم اندیشی به اسارت می گیرد.این دگم و جزم اندیشی با واپسگرایی ایده ای، دیگر نمودهای فکری و عملی را برنتافته و خود و اعمال خویش را برتر و شایسته تر از دیگران پنداشته و به خود سانسوری و دیگر سانسوری هدایت می شود. براین اساس از شیوه های اصولی برای درگیر شدن با پلشتی ها و پلیدی های محیطی فاصله گرفته و با رجعت به گذشته مبارزات تاریخی در تلاشی بی سرانجام به کپی برداری های ناقص و ناقض برای زدودن روندهای نامتعارف و فاجعه بار کنونی روی می آورند.
فرهاد قابوسینگاه تیره داریوش شایگان خلاصه و منظور: من در حیات او نیز در باره اندیشه هایش نوشته ام: که از همان ابتدا به سبب گرایشش به عرفان رو به بیراهه داشتند (1). لذا آنچه که اینک پس از فوت او می نویسم، توضیح بیراهه روی او در سایه ادب زدگی و منطق گریزی فرهنگ معاصر است، که "تقدیر" بسیاری از روشنفکران همدوره او بود. با این توضیح که در مورد شایگان، بینش دست راستی و الیتاریستی نیز به نقائص ادب زدگی، کلامزدگی و منطق گریزی اضافه شده بود. لذا این نوشته ملاحظاتی در ادب زدگی، بینش دست راستی و الیتاریستی شایگان است، تا حقش ادا شده باشد.
باقر مومنیروند پیدایش «الله» در قرآن چنانکه معلوم است دین اسلام از بتپرستی و شرک حاکم بر عربستان و همچنین از دینهای دیگر با نام خدای برتر و یکتائی به نام «الله» متمایز میشود. اما آنچه باید به آن توجه داشت این است که این نام تا چند سال پس از بعثت و گسترش دعوت محمد پیامبر اسلام به یکتا پرستی هنوز شناخته شده نیست و رد پائی در قرآن ندارد، و تازه هنگامی هم که «رب» یا خدایگان محمد با نام معینی مشخص میشود این نام «الله» نیست بلکه در مرحله اول «رحمان» نامیده میشود.
فرهاد قابوسیبه مناسبت فوت هاوکینگ استیفن هاوکینگ نماد بارز علم معاصر بود، سنت گرا، متظاهر، باطن پوش، بی توجه به تجربه و منطق و علاقمند به نمایش بجای دانش. برطبق مد زمانه می اندیشید و از اندیشه بکر و منطقی گریزان. کار علمی اش سبب درجازدن و عقب نگهداشتن علم و بینش علمی شد و به این جهت سبب عقب نگهداشتن بینش انسانی معاصر گشت. لذا عجب نیست که در انتهای عمر غریزه مندانه سر از مابعدالطبیعه "طرح هوشمند" در آورد که روشنگر فقدان بینش علمی او ست . در دنیای مد و تظاهر، مدل بود و مدل ماند.
میشل فوکو حقیقت و قدرت برگردان: عباس شکری به باور من، آن چه اهمیت دارد این است که حقیقت، خارج از قدرت نیست یا این که فاقد قدرت است. برخلاف اسطوره، اگر تاریخ و کارکردهای آن شایستگی ادامهی پژوهش در روزهای آینده داشته باشند، این حکایت طرح و جاری میشود که حقیقت، پاداش روحهای آزاد نیست، حقیقت کودک تنهایی دراز مدت نیست و حتا امتیازی نیست برای همه آنهایی که موفق شوند تا خود را رها سازند. حقیقت چیزی است متعلق به همین جهان: حقیقت در پناه تنوع محدودیتها تولید میشود و همین موقعیت راه برونرفت عادی را تولید میکند.
اسماعیل رضایی تبعیض ویرانگر (در گرامیداشت هشت مارس) در نگاه دین باورانه و یا حتی بارزه های مدرنیسم،بین حرمت مادرانه و جایگاه اجتماعی زن یک تفاوت ماهوی و آشکار وجود دارد. مادر با نگاه تقدس گون و برجستۀ مادرانه، در روابط و مناسبات اجتماعی حاکم به عنصری ضعیف و فاقد مشروعیت زیست برابر با مردان تلقی می شود. این نگاه دوگانه از دوئیت مناسبات طبقاتی حاکم در برخورد با هویت های ارزشی حاکم بر جامعه و انسان حکایت دارد. نگاهی که خارج از تقدس و هویت مادرانۀ زن، وی را ابزار تشفی امیال و اموال می بیند.این ابژه نگری به زن، به منشاء بسیاری از تبعیضات درون اجتماعی و تعدی به حقوق اساسی زنان می باشد. چرا که در این نگاه سخیف زن همچون کالای مصرفی نگریسته می شود که قابل ابتیاع و تعویض و تبدیل می باشد. نهادینه گی چنین دیدگاهی است که زن همواره زیر خشونت و تعرض و تبعیض مداوم از دستیابی به حقوق انسانی و واقعی خویش بازمانده است.نظام طبقاتی در تمدید و تجدید و تولید و باز تولید این روند های فاجعه بار نقش اصلی و اساسی را بازی کرده و می کند. چرا که در روابط و مناسبات کالاگون نظام طبقاتی، زن همچون کالای مورد معامله برای سود بری محض نگریسته می شود.
فرهاد قابوسیضدیت با فرهنگ ایران در سایه شیفتگی ایرانی نسبت به غرب (توضیحات فلسفی) با اینکه مکرر در مقالات سابقم در همین نشریه موضوعات مقاله "ضدیت با فرهنگ ایران در سایه شیفتگی ایرانی نسبت به غرب" را توضیح داده ام و خواننده علاقمند می تواند به روال متداول تحقیق در مقالات علمی به آنها رجوع کند، اما به جهت "کوته وقتی" متداول دنیای مجازی لازم دیدم بعضی موارد آن مقاله را که به ضرورت تلخیص به اشاره از آنها گذشته ام، توضیح دهم.
بیژن باران نوع و چرخه عمر سیاهچاله های کیهان اکنون نواحی بی نور و حرکت ستارگان را با سیاهچاله ها می توان توضیح داد. رصدخانه ها می توانند امواج گرانشی تصادم سیاهچاله های را ضبط کنند. لایگو تصادم 2سیاهچاله را ضبط کرد. دلایل وحود سیاهچاله بقرار زیرند: 1-در مرکز هر کهکشان ستارگان بدور مرکز نامریی، سیاهچاله می چرخند. 2- موج گرانش تصادم 2سیاهچاله در 2 لایگوی آمریکا رصد شد. 3-عدسیگری سیاهچاله ها نور ستارگان را خم می کنند.
فرهاد قابوسیضدیت با فرهنگ ایران در سایه شیفتگی ایرانی نسبت به غرب یونانیان ایرانیان را بربر می شمردند، اروپائیان و آمریکائیان شمالی ایرانی را دنباله رو، نوکر و بی ریشه شمرده اند. اما بسیاری از ایرانیان معاصر که به غلط تصور کرده و می کنند که به صرف تقلید و تظاهر به هواداری از غرب، بدون وجود زمینه فرهنگی و اقتصادی در جامعه! ایران مبدل به "پاریس" و "لندن" خواهد شد؛ هنوز کورکورانه مجیز غربی را می گویند، و خیال می کنند او را می شناسند.
اسماعیل رضاییوحدت و کثرت انسان تحت تاثیر ویژگی های محیطی، به نوعی از زیستن خو می گیرد که نمودی از اندیشه و عمل وی در برخورد با جامعه و طبیعت می باشد.پس تنوع زیستی منجر به تکثر اندیشه و کثرت معرفت و معیشتی می شود که جامعه های انسانی را در پراکندگی و افتراق برای گذر زندگی هدایت می کند.در فرایند تکاملی جامعه و انسان، کثرت ابعاد نوینی می یابد که از لحاظ کمی و کیفی با یافته ها و داشته های گذشته دارای تفاوت بارزی می باشد. وحدت در میان کثرت آرا و نظرو به تبع آن اقدام و عمل، مستلزم درک و شناخت روندهای متحولی است که بتواند با نیاز و الزام آن همراه و همپو گردد. نگاه علمی به وحدت و کثرت، نگاه تحولی و تکاملی می باشد.
ف. آزادشاهنامه: تاریخ ملی؟ نخست اینکه واقعیت تاریخی را نمی توان بوسیله تسمیه و پیوستن کلمات به همدیگر ایجاد کرد. همچنانکه حتی ایجاد مفاهیم منطقی (با معنی) نیز به این وسایل ممکن نیست. مثلا اصطلاح مرکب "اسب شاخدار" پیش از آنکه اعتبار منطقی داشته باشد، لایق قصه های کودکانه است. به همین ترتیب اصطلاح "تاریخ حماسی" که مسکوب جهت توجیه تخیلات ناسیونالیستی خود از آن سوء استفاده کرده است، عین ترکیب کلامی "اسب شاخدار" غیر علمی، غیرمنطقی و نادرست است. چون "حماسه" بعنوان تخیلات ذهنی شخصی قابل اجماع با "تاریخ" بعنوان مجموعۀ حوادث اجتماعی نیست. اهل منطق از "داستانهای حماسی" سخن می گویند نه از «تاریخ حماسی».
اسماعیل رضایی کار کار بعنوان عامل ارتباطی و تعاملی غنی بین انسانی، در بروز ناب استعدادهای انسانی و تکامل اندامگان و پویش ورویش زبان با شاخصۀ ارتباطی مهم و اساسی، نقش بارزی را ایفا کرده و می کند. ولی در پویش تاریخی و تحول و تکامل ابزار و انسان وسیله تشفی تمایلات و تمنیات خاصی گردید؛که از مفهوم حقیقی و ذاتی خود تهی شد.وسیله برداشت و انباشت برای ارضای افزونخواهی ها و تراکم بی رویۀ ثروت و مکنت که به عدم تعادل طبقاتی منجر گردید؛ تبدیل شد.نیروهای تولیدی برده وار در خدمت تراکم لجام گسیخته ثروت و مکنت برای عدۀ قلیلی در آمدند. بدینسان نگاه معیشتی به کار در جامعه نهادینه شد و هرکسی برای حصه ای بیشتر به تخریب و تعرض به طبیعت، جامعه و انسان روی آورد.
اسماعیل رضاییخیزش و شورش در بستر تحولات اجتماعی،انسان ها تحت تاثیر روندهای نوین زیست اقتصادی اجتماعی، دچار نوعی چالش تعاملی و رفتاری با نمودهای مسلط سازه ای و انسانی می گردند. زیرا در برآمدهای تحولی اصولا الزامات و نیازهای نوینی نمود می یابند؛ که سازه های مسلط بدلیل کهنگی و فرسودگی قاعده و قانون آن ها،ظرفیت و توان پاسخگویی خواست و نیاز نوین را ندارند. براین اساس در نتیجه مقاومت صعب و ثقیل حاکمان و قدرتمندان در برابر تغییر، یک بحران معیشتی و معرفتی جامعه را فراگرفته؛ وآن را در یک تنش و کنش مداوم رها می سازد. سلطه گران با ایجاد محیط پرالتهاب همراه با خشونت و دهشت، انسان ها را در مشغله های مداوم ذهنی و تعارضات و تضادهای درونی و بیرونی رها می سازند.
رضا جاسکی
آزادی دینی در پرتو آمار
در سال ۲۰۱۳ ، مرکز تحقیقاتی پیو در آمریکا، نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرد که از نظر برخی بسیار تعجباور بود. بر اساس این نظرسنجی که شامل ۱۵۲۲ فرد بزرگسال میشد و بنا به گفته این مرکز از طریق مصاحبه رو در رو به عمل آمده بود، ۸۳% مصاحبهشوندگان از اعمال قوانین شرعی حمایت کردند. در این میان ۳۷% معتقد بودند که حکومت ایران قوانین شرعی را به دقت دنبال نمیکند، ۴۵% عنوان کردند که قوانین اسلامی کم و بیش رعایت میشود. نتیجه اینکه بعد از نزدیک به چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی هنوز نوعی خوشبینی نسبت به حکومت دینی وجود دارد.
ف. آگاهآمریکا هیچ تقصیری ندارد کودتاهایی هم که سیا در آفریقا و آسیا و یا مثلا در ایران کرد، تقصیر مردم آنجا و ایرانیان و دولت مصدق استالینیست بود که می خواست ایرانیان را از مواهبی نظیر خوردن هَمبرگر و نوشیدن کوکاکولا محروم کنند. و نگذارند عقل هم وطنانشان به سطح عقل ایرانیان مقیم آمریکا برسد. چون همیشه حق با روشنفکران وطنپرستی مثل شعبان بی مخ و نصیری مخالف استالین بوده است. مگر نه اینکه شعبان بی مخ هم فی الذاته ساکن آمریکا به دنیا آمده بود. انداختن تقصیر به گردن دولت معصوم آمریکای شمالی هم فی الواقع تقصیر ایرانیانی است که ذاتا استالینیست به دنیا آمده اند و چشم دیدن الطاف ساکنان آمریکای شمالی را در حق مردم دنیا ندارند که سالهای متمادی است نای نفس کشیدن از دست جنگهای آمریکا به خاطر دموکراسی و به ضرر منافع شرکتهای آمریکایی را ندارند.
اسماعیل رضاییبایدها و نبایدها انسان ها در برابر بسیاری از بایدها و نبایدهایی قرار دارند؛ که محرک آن ها در برابر فعل و انفعالات محیطی می باشد. در این فرایند نباید ها با بازۀ زمانی عموما گذشته و حال، از تبیین و تقویم اصولی و منطقی روندهای مورد لزوم آینده و شناخت بارزه های هویتی بسیاری از نمودهای حاکم که بار القایی حاکمیت نظام سلطه سرمایه را یدک می کشند؛ فاصله می گیرند. و بایدها عموما با نگاهی به ایده و آرمان های آینده، نیازمند شدن و گشتن بارزه های هویتی انسانی برای زدایش و پالایش روندهای نابخردانه و نامتعارف حاکم بر جامعه های انسانی مفهوم واقعی خود را می یابد. اگر چه در پس حاکمیت واپسگرایی و سلطه و استبداد، می تواند به عامل تحکم و تحمیل مبدل شود. با توقف در نباید ها، بسیاری از مفاهیم کلیدی رشد و بالندگی جامعه و انسان در انتزاع و تجرید رویکردهای جهانی و بوم گرایی و شوونیسم، جایگاه حقیقی و واقعی خود را نمی یابند.
فرهاد قابوسیملاحظاتی در وضعیت فرهنگ معاصر (تحصیلکردگان شرقی در غرب) از همان ابتدا رواج بینش موقت و مغایر تعمق اروپایی میان تحصیلکردگان شرقی مقیم اروپا این تصور غلط را میان اکثریت "آزادی و تجدد طلبان" شرقی رایج کرد، که تکوین "ترقی" و "آزادی" در اروپا بر اساس روشهای معقول و منطقی و یعنی بدون جنگ و خونریزی، استعمار و استثمار وحشیانه اروپائیان ممکن شده است. از "پیشرفت" اروپا و سپس آمریکای شمالی تصویری ایده آل، مجرد و مطلقا ذهنی در خلاء واقعیات و تجارب تاریخی ساخته شد که عقل و منطق در آن راهی نداشت. هنوز که هنوز است، این تصویر واژگون در عمق ذهن تحصیلکردگان کنونی ایرانی در غرب باقی است.
جلال ایجادیهرمنوتیک واژگونه مجتهد شبستری از نظر هرمنوتیک، تاریخ تکوین قرآن، تاریخ متنوعی از دوران پیش از اسلام و دوران محمد و دوران دویست ساله پس از مرگ محمد است. افزون بر آن، تمام قلمرو اسلامی در یک تاریخ متضاد حرکت کرده و در شکاف فکری و فرهنگی بنیادی قرار داشته و امروز هم بدور از خیال بافی ها و تخیلات، همین گسستگی ها و شکافها و تناقض ها با شدت بیشترادامه دارند. در زمان آغازین و در زمان تصرفات استعماری اولیه، میان مکه و مدینه و کوفه و دمشق و خراسان، جدایی بزرگ فرهنگی وجود داشته است. در آن زمان فرهنگ خراسان با فرهنگ قبیله ای و بیابانگردی مکه بسیار متفاوت بود.
دومینیک اودی «او از اندیشه کاهلانه و مطلق نگر گذر کرده بود» ترجمه: تقی تام – بهروز عارفی با انتشار "شرق شناسی" که در حال ترجمه به سی زبان بود و می رفت که به اثری بنیادی تبدیل گردد، سعید به صورتی روشمند نشان می داد که دانش و معلومات غربی درباره خاور (شرق) به طور عمده بر ذهنیاتی تکیه دارد که در باره دیگری اختراع کرده ، یا آن را نادیده انگاشته و یا حتی انکارش می کرده است. این امری تاریخی بود: روشنفکر بسیار برجسته ای به کسانی که احساس می کردند نه به حساب می آیند و نه به حرف شان گوش می دهند، امکان دیده و شنیده شدن می داد ، و خلاصه می گفت که غرب نمی تواند به نوشتن تاریخ به تنهائی ادامه دهد
|